به درک که ممکنه جلو چشمش چیا شده باشه!
واقعا که از این گیاهخوارا با این فکرای ترسناکشون. گوشت نخورین چون حیوون ترسیده. ترسیده که ترسیده اولا به قول دوست مهربونم حیوونا خودشونم همدیگه رو میخورن. دوما به قول بابام حیوون برا خوردنه دیگه!
ما نخوریمش می میره تازه اسرافم میشه. این همه گوسفنده بیچاره زحمت کشیده تلف بشه بهتره؟
بعدم حیوون یه چیزه، گوشت که میخوریم یه چیز دیگه س. این دیگه حیوون نیست. هرچی ترسیده و نترسیده باشه وقتی تو گوشتو تمیز میکنی می شوری یه مواد اولیه ی مناسب برا یه غذای خوشمزه س! گوشت پخته میشه همه میکروباش می میره همه چیزای بدش از بین میره، خوشمزه هم میشه. زنده که نیست که بگی یادش مونده چیا شده چیا نشده.(الکی دلداری دادن به خودم!) یه زمانی هم نگران بودم از درخت میوه میچینیم میوهه زنده باشه دردش بگیره! ولی الان میدونم میوهه زنده نیس چون بذاریش تو آفتاب کپک میزنه در حالی که سر درخت که آفتاب میخوره نه تنها خراب نمیشه تازه بزرگم میشه! گویا میوه سر درختم کپک میزنه. تلاش هام به وضوح اینو تایید میکنه که آدما اول تصمیم میگیرن بعد میگردن دنبال یه دلایلی که تصمیمشونو توجیه کنن!
خلاصه من پوک شدم باید یه فکری برا غذا خوردنم کنم دارم فقط خودمو زنده نگه میدارم به جای تغذیه کردن خودم! تصمیم جدید: گوشت خوب است برای سلامتی لازم است!